ثمره ی عشقمون

کنجد مامان

1393/3/20 19:11
نویسنده : مامان بهاره
110 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جوجه ی مامان

مامانی این روزا فقط دارم لحظه شماری میکنم تا زودتر بیام سونو و ببینمت خدا میدونه من و بابایی چقد ذوق داریم برای دیدنت ، امروز بابایی برای شنبه 24 خرداد وقت گرفت .محبت

عزیز دلم از احوالاتم بگم این روزا خیلی خستم و بیحالم ، صبح ها که همش خوابم و حال ندارم از جام بلند شم و با اینکه غذا میخورم اما همیشه گشنمه وروجکم فک کنم از این نظر به بابایی رفتی که انقد شکمو شدی

آخه باباییت هم خیلی شکمویه و وقتی گشنه میشه هیشکیو نمیشناسه ههههههه

مامانی اینو همیشه یادت باشه تو بهترین بابای دنیارو داری خدا میدونه چقد دوستت داره و منتظرته از روزی که فهمیدیم تو اومدی تو دلم نمیزاره دست به سیاه و سفید بزنم. بنده خدا از یه طرف سر کار از یه طرف کارای خونه خیلی خستش کرده اما همه ی اینارو فقط به عشق تو نفسمون تحمل میکنه .

مامانیه من بابایی همیشه باهات حرف میزنه همیشه تو رو تصور میکنه خدا میدونه چقد ذوقتو داره .تو یه بابای مهربون با یه قلب بزرگ داری هرچی از خوبیهاش برات بگم بازم کم گفتم اون همه تلاششو داره برای خوشبختیه ما میکنه و فقط آرزوش خوشبختیه ماست خدا حفظش کنه واقعا عاشقشممممممم

آرزومه مثل بابات قلب بزرگی داشته باشی و مهربون باشی الهی خیر همچین پدری و ببینی و اونم خیر تورو ببینه.

عزیزم ما خیلی منتظرتیم و برای در آغوش گرفتنت لحظه شماری میکنیم خواهش میکنم خیلی مراقب خودت باش و خوب رشد کن و صحیح و سلامت بیا بغلمون.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)