ثمره ی عشقمون

هفته 31

1393/9/8 0:29
نویسنده : مامان بهاره
194 بازدید
اشتراک گذاری

رفتن بابایی امیر به تهران ( خرید سیسمونی گل پسر )

 

پسرم همه وجودم ؛ قلب تپنده من از اینروزها برات بگم خیلی دلتنگم خیلی دلم گرفته از یه طرف خوشحالم که بابایی رفته وسایل گل پسرمونو بخره از یک طرف دلتنگشم . دلم داره میترکه پسرم .

امیرم شنبه اول آذر رفته تهران ، رفت که برای گل پسرمون ، ثمره عشقمون کلی چیزای خوشکل بخره ، انشاالله چهار شنبه بر میگرده . میدونی پسرم من و بابایی یه وابستگی عجیبی بهم داریم اصلا طاقت دوری همدیگرو نداریم از آخرین باری که من تنها رفتم مشهد دو سال پیش دیگه از هم جدا نشدیم حتی یکروز ، اونسری هم وقتی برگشتم فدای امیرم بشم زیره چشماش کلی گود رفته بود از بس غصه خورده بود دیگه از هم جدا نشدیم شکر خدا .

الهی هیچ وقت از هم دور نیفتیم پسرم . طفلی بابا جونت یه لیست بهش دادم از این مغازه به اون مغازه دنبال خریده خیلی خسته میشه چون خودم نیستم ، هر چی که میخواد بخره عکسشو برام میفرسته اگه من خوشم بیاد میخره یعنی خیلی صبوری کرده این روزا .

اونروز هم با خاله آزی دیگه تقریبا کل وسایل رو خریدن فقط مونده یه چند تا که اونا رو نداشتن مثل گهوارت حالا اگه بیارن خاله آزی زحمتشو میکشه و میخره برات میاره و الهی مبارکت باشه تک تکشون انشا الله با دل خوشی و سلامتی از همشون استفاده کنی. دست بابایی درد نکنه برای پسرش سنگ تموم گذاشته از همه چی بهترینشو برای گل پسرش خریده ، علیرضا پسرم من خیلی عاشق بابایی امیر هستم الان که رفته قدرشو میدونم انقد خوبه و مهربونه و به من محبت داره که جای خالیش آدم و دیوانه میکنه . انشا الله صحیح و سالم برگرده پیشمون الهی زیره سایش بزرگ بشی و همیشه قدرشو بدونی.

امروز خدا رو شکر رفتیم تو ماه 8 پسرم الهی هزار مرتبه شکر انشاالله این دو ماه هم بسلامت و دل خوشی بگذره و پسرم صحیح و سالم بیاد بغلمون . من و بابایی برای دیدنت لحظه شماری میکنیم فدای تو بشم . الهی ایم روزها قسمت همه منتظرا بشه . آمین

پسرم به امید خدا تو پست بعدی عکس وسایل خوشکلتو میذارم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)