ثمره ی عشقمون

14/7/94

1395/1/31 9:47
نویسنده : مامان بهاره
182 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسرم تاج سرم

بازم تاخیرررررررر ببخشید پسرم واقعا وقت سرخاروندن ندارم

پسرم اومدم از این روزهات بگم که روز به روز شیرینتر و دوست  داشتنی تر میشی ماشالله بهت خیلی تیزهوشی و همینطور کنجکاو....

با اون چشم های خوشگل و درشتت میخوای همه چیو کشف کنی مامان فدات بشه

الان سر کارم دلم داره برات پر میکشه ،صبح که داشتم میومدم بیدار بودی دست دستی میکردی و کلی میخندیدی

مامان جونم 28 شهریور 8 ماهت تموم شد رفتی تو 9 الهی شکر داری روز به روز بزرگتر میشی عاقلتر و شیرین تر میشی.

کارهایی که تا الان یاد گرفتی رو برات میگم

بابا میگی تا کسی صدات میکنه یا در جواب حرف اطرافیانت میگی اه

از 7ماهگی میتونستی بدون کمک بنشینی همینجوری نشسته دور خودت میچرخی اما اصلا نمیخزی و حتی به خودت هم زحمت این کار رو نمیدی قربونت بشم.

وقتی صورت ماهت میاد جلوی چشمم دلم ضعف میره برات ای جون دلم

خیلی مامان و بابا رو دوست داری وقتی میایم دنبالت خونه ی مامانی پروین تا منو میبینی انقدر برام ذوق میکنی بغلت میکنم لبتو میزاری روی صورتم منو میبوسی بعدشم دیگه آماده ای که بریم خونه ی خودمون اگه بخوام بشینم شروع میکنی به غر غر کردن.

برای عید قربان چند روزی دایی شاهین با آوا کوچولو اومدن پیشمون کوتاه بود اما خیلی بهمون خوش گذشت حسابی با اوا بازی میکردی رات یه ارگ کوچولو آورده بود دستش درد نکنه

یه چیز جالب اینکه آوا بهت دست زدن یاد داد از اون روز همش دست دستی میکنی تا اهنگ میشنوی یا برات شعر میخونم.

کلی عکس و فیلم هم داری با اوا که برات میزارمشون.

طفلی آوا کلی باهات تمرین کرد که بخزی یا با روروئکت یکم راه بری اما موفق نشد ههههههههه

من اصراری ندارم گل پسرم هر وقت خودت دوست داشتی راه برو چهار دست و پا برو اینجوری حوصلت سر نمیره از یه جا نشستن میتونی بری خوب همه جا فضولی کنی اون وقت باید از زیر میز گوشه کنار درت بیارم واااای چه لذتی داره

خدارو شکر خوب غذا میخوری اما یه یک ماهی هست یبس شدی همه چی رو امتحان کردیم ممکنه از قطره آهنت باشه شاید داریم بهت زیادی اهن میدیم .چند روزه خدارو شکر بهتر شدی خیلی اذیت میشدی دل مامان بابا برات کباب میشد عزیز دلم.

مامان یه چند روزیه سرما خورده خیلی مراعات کردم تو نگیری انشالله که مریض نمیشی یکم آبریزش بینی داری که خیلی کمه

پسر کوچولوی خودم تو رو به خدا میسپرم به فرشته های مهربونش انشالله همیشه تنت سلامت باشه و لبت خندون

دیگه جونم برات بگه دالی موشه خیلی دوست داری مخصوصا وقتی میزارمت توی تختت بعد یواشکی باهات دالی میکنم خیلی میخندی.

دیگه داره هوا سرد میشه پاییز اومده کلی هم لباسای خوشگل خوشگل برات خریدم از انگلیس و آمریکا

لباسای امریکا خیلی خوشگلن و جنسشونم عالیه اونارو برای عیدت خریدم کلی هم ست کردم حالا که اومدن میبینم سایزشون کوچیکه و به درد الانت میخوره برای عید کوچیک میشه اشکال نداره فدای سرت عزیزم.

اصلا از ماشین سواری خوشت نمیاد خیلی کلافه میشی توی ماشین غر میزنی گریه میکنی اما کافیه پیاده شی و یه مسافتی رو پیاده روی کنیم یا از این مغازه به اون مغازه بریم صدات در نمیاد حتی اگه گشنه یا خسته باشی.

واسه همین من و بابایی کلا قید مسافرت با ماشین رو فعلا زدیم.

راستی از الان به فکر تولدت هستم انشالله دوست دارم یه تولد خوب برات بگیرم تم هم انتخاب کردم و یه چیزهاییش رو هم خریدم تم تولدت رو سیرک انتخاب کردم خیلی قشنگ و رنگی رنگیه انشالله دوستش داشته باشی.

ناراحتم پسرم هنوز فرصت نکردیم ببرمت آتلیه و عکس بگیری پرس و جو کردم اما تو این شهر یه اتلیه خوب که برای کودکان باشه پیدا نمیشه با خودم میگفتم اگه بریم مشهد اونجا برات وقت بگیرم ببرمت اما تا الان که نشده بریم اما خودم کلی عکس های خوشگل خوشگل ازت گرفتم.

علیرضا برای بابا امیر خیلی دعا کن یه کاری رو به امید خدا شروع کرده دعا کن خدا کمکش کنه بتونه تمومش کنه و خیرشو ببینه خیلی بابایی زیر فشاره این روزها نمیخوام برات بگم و ناراحتت کنم فقط از خدا میخوام کمکمون کنه مثل همیشه.

انشالله به سلامتی تموم بشه زندگیمون از این رو به اون رو میشه شاید به خواست خدا بهئ آرزومون برسیم و از این شهر بریم شهر دیگه ای که امکانات داشته باشه زندگی کنیم امکانات تفریحی اموزشی و همه چی....

انشالله به آرزومون میرسیم قربونت بشم من.

از لباس عوض کردن خیلی بدت میاد و گریه میکنی برعکس عاشق حموم و اب بازی هستی خیلی دوست دارم زود شنا کردن یاد بگیری.

پسرم خیلی دلم یه مسافرت میخواد از وقتی تو اومدی تو دل مامان هیچ جا نرفتم بعد دنیا اومدنت هم که سریع اومدم سر کار واقعا خستم و دلم یه مسافرت خوب میخواد که بریم سه تایی و خوش بگذرونیم انشالله موقعیتش جور بشه بریم و لذت ببریم.این میشه اولین مسافرت شما انشالله

علیرضا پسرم بدون مامان و بابا عاشقانه تو رو میخوان روزی هزار بار من و بابایی خدامون رو شکر میکنیم که تو رو بهمون هدیه داد و برای همه ی منتظرا از ته دل دعا میکنیم.هزار ماشالله بهت از اون چیزی که تو ذهنم بود و آرزوشو داشتم هم بهتری

دلم میخواست یه پسر مو فرفری  با صورت گرد و نمکی خدا بهم بده الهی قربون اون موهای فرفریت بشم من.

مامانی دیشب داشتم به بابایی میگفتم تمام زحماتی که تو بارداریم کشیدم اون استراحتا امپول زدن ها درد ها و ناراحتی ها واقعا ارزشش رو داشت خدا بهم یه دسته گل هدیه داد واقعا اسمت بهت میاد پسرم .خیلی دوستت دارم.

چند تا عکس هم برات میزارم

 

اینم چندتا عکس از گل پسرم:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)