ثمره ی عشقمون

یک سال.....

1395/1/31 9:54
نویسنده : مامان بهاره
155 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دردونه ی مامان بهار ، امروز مامان خیلی حس خوبی داره یه حس شیرین ،یادآوری خاطرات سال پیش چنین روزی اشک شوق توی چشمام میاره .هرچقدر خدارو شاکر باشم بازم کمه ؛ توی این یک سال روزی نبوده که خدارو شاکر نباشم بابت فرشته ای که بهم داد خدا جونم تو چقدر بزری چقدر مهربونی انتظار منو به چه زیبایی جواب دادی .چقدر زیبا به وعده ای که بهم دادی عمل کردی ، هنوزم باورم نمیشه باورم نمیشه مادر همچین پسر دوست داشتنی شده .خدا جونم شکرت هزاران بار شکر

علیرضای مامان تولد یک سالگیت مبارکککککککککک

چقدر زود گذشت انگار همین دیروز بود وقتی برای بار اول دیدمت همه چیز رو با جزئیاتش یادم میاد .این یک سال سخت اما شیرین گذشت .خدایا از صمیم قلب آرزو میکنم طعم مادر شدن رو همه ی آرزومندها بچشن.مادر بودن سخته خیلی سخت ، اصلا طاقت لحظه ای ناراحتی فرزندت رو نداری واقعا دل بزرگ میخواد خدایا کمکم کن از پس این وظیفه بزرگ به خوبی بربیام، کمکم کن برای پسرم بهترین باشم و بتونم تو زندگیش مفید واقع بشم و بعد از خدا دستش رو بگیرم.

خدای مهربون توی این روز عزیز میخوام به جای علیرضا آرزو بکنم

پسرم دسته ی گلم برات بهترین هارو از خدا آرزو میکنم ، سلامتی ، عاقبت بخیری ،بخت بلند از خدا برات میخوام.آرزو میکنم خدا و فرشته های مهربونش همیشه نگهدارت باشن ،آرزو میکنم یه انسان واقعی بشی که نه تنها من و بابایی بلکه همه ی انسان ها بهت افتخار کنن و خیرت به همه برسه.پسر گلم مرد بزرگی باش مردی که همه به خوبی ازت یاد کنن.امیدوارم عاقبت بخیری پسرم رو ببینم .

امروز 28/10 روز تولد یک سالگی علیرضای منه روزی که ماه ها پیش براش برنامه ریزی کرده بودم و کلی نقشه کشیده بودم .شاید باورت نشه حتی تم تولدت رو از ماهها پیش انتخاب کرده بودم و کلی تزئینات خوشگل مناسب با تمت حتی بشقاب و لیوان ...همه رو از سایت پارتی دیلایت انگلیس خریده بودم .میخوام بدونی تا این حد ذوق داشتم اما.....امروز رو با گرفتن یه کیک کوچیک و یه تولد سه نفره گذروندیم پسرم . مامانی پروین بابت عمل قلبش رفته مشهد و توی این روز کنارمون نیست برای مامانی خیلی دعا کن علیرضا دعا کن به سلامت برگرده پیشمون. متاسفانه دایی بابا امیر هم فوت کردن اونم روز تولد بابایی ، خدا رحمتشون کنه.تولد بابا امیر 14 دی ماه بود بله پسرم تو و بابایی دی ماهی هستین مردهای دی ماهی من عاشقتونم خیلی زیاد...خدا نگهدارتون باشه.

خلاصه نشد برات تولد بگیریم قرار شد دیرتر توی بهمن بگیریم اما سعی میکنم ایندفعه برنامه ریزی نکنم چون آدم از یک ساعت بعد خودش هم خبر نداره.

یه کیک خوشگل بابایی برات گرفت و کلی عکس های خوشگل از پسرم گرفتم که در ادامه برات میزارم.

تولدت مبارک پسر گلم انشالا 120 سال در پناه خدا زندگی کنی و به همه ی آرزوهای کوچیک و بزرگت برسی.

 

عکس تولد یک سالگی:

پسندها (1)

نظرات (0)