سونوگرافی هفته 27
پسرم ؛ پاره تنم ؛ چشم و چراغم سلام و صد سلام خدا میدونه مامان بهار چقدر خوشحاله آخه بعد از دو ماه دوباره گل پسرمو دیدم به لطف خدا ، چهار شنبه 7 آبان ساعت 3 وقت سونوگرافی داشتم از شب قبل کلی هیجان و استرس داشتم پسرم اخه بعد از مدتها میخواستم گل پسرمو ببینم و از سلامتیش با خبر بشم . این روزها مامانی پروین اینا هم آمدن خونه بالای ما و درگیر جابجابب هستن خاله آزاده هم اینجاست و کلا دورو برمون شلوغه . خلاصه چهارشنبه ظهر با بابایی غذامون رو خوردیم و زودی حاظر شدیم که بریم سونوگرافی . درست ساعت 3 اونجا بودیم یکمی طول کشید تا دکتر آمد هوا هم سرد شده ، مامان بهار بعد از مدتها از خونه بیرون رفت . دکتر آمد و شروع کرد به چک کردن شما ، اون لح...
نویسنده :
مامان بهاره
23:36