این روزهاااااااا
اینروزها خونه ی ما با وجود تو رنگ و بویی گرفته، تو شدی چشم و چراغ همه .بیشتر وقتمون برای شما میگذره ،مامانی بنده خدا همیشه میاد پایین کمک و دلش میخواد پیش شما باشه گلم.بابایی از راه میاد با دیدن تو خستگی از تنش درمیره.من و بابایی همیشه خداروشکاریم که تورو بهمون داد.فدای اون دست و پاهای کوچولوت بشم . آب تنی خیی دوست داری حموم که می بریمت اصلا نمیترسی و تمام مدت توی حموم ساکتی قربون پسرم بشم من.مامانم فکر کنم خیلی به نقاشی علاقه داری عین مامانت آخه یه تابلو نقاشی مامان تو خونه زدیم مرتب داری به اون نگاه میکنی خیلی هم با دقت محوش میشی. یه چندروزه دلدرد بودی بردیمت دکتر و بهت قطره داد مرتب زور میزنی و اذیتی .منم همش غصه میخورم دست خودم نیس...
نویسنده :
مامان بهاره
11:30